بنت الرقیه(س) در بولوار شهید کریمی15به مدت 10شب حال و هوای دیگری داشت. رفت و آمد از طرفهای عصر آغاز میشد و تا 10شب ادامه داشت. درست از شب شام غریبان امام حسین(ع)بنت الرقیه میزبان بانوان روشندلی بود که از سراسر شهر آمده بودند تا در روضههای اباعبدالله(ع) شرکت کنند.
این خانه وقف برگزاری مراسمهای مذهبی برای بانوان است. واقف آن هم مرحوم حاج علی اشکذری است که از اهالی همین کوچه است. خانه از آنچه از بیرون به نظر میرسد دلبازتر و زیباتر است و حیاط پر از درخت و گل و گیاه آن همان ابتدای ورود چشم را مینوازد.
دور تا دور اتاق سیهپوش است. تصویر حاج آقا اشکذری، واقف بنت الرقیه(س)، روی دیوار خودنمایی میکند. در بین جمعیت، روشندلان به چشم میخورند. از بین 150نفر نزدیک به 80نفر کمبینا و نابینا هستند. زیارت عاشورا قرائت میشود.
حاج سید حسین محمودی از مداحان تهرانی به مشهد آمده است و قرار است دقایقی برای روشندلان مداحی کند. شب جمعه است. او روضه حضرت فاطمه(س) را میخواند. از همان لحظات اول مداحی، صدای گریه شرکتکنندگان شنیده میشود. این جمعیت بلند بلند گریه میکنند. روشندلان همدیگر را نمیبینند که از حضور یکدیگر برای عزاداری معذب شوند. آنها بیریا برای حسین(ع)اشک میریزند.
برگزارکننده این 10شب مراسم در بنتالرقیه، جمعیت روشندلان شمسالشموس در بولوار شهید مطهری است. این جمعیت زیرنظر استانداری خراسان رضوی از سال98فعالیتش را آغاز کرده است.
صدیقه رستگار مقدم متولد 1345است. او مدیریت این جمعیت را برعهده دارد و مؤسس آن است.
روشندلان همدیگر را نمیبینند که از حضور یکدیگر برای عزاداری معذب شوند. آنها بیریا برای حسین(ع)اشک میریزند
رستگار مقدم معلم بازنشستهای است که هنوز به معلمی مشغول است و سال96 دوباره از سوی آموزش و پرورش دعوت به کار شده است. آنطور که خودش میگوید یکی از همکارانش او را با دختران نابینا و فعالیتهای جهادی آشنا میکند.
میگوید: «در انجمن با خیران ارتباط برقرار میکنیم و به امور روشندلان از تولد تا دانشگاه و ازدواج و مادرشدن رسیدگی میکنیم. روشندلان ما را پیدا میکنند و ما هم از طریق ارتباطهایی که داریم آنها را شناسایی میکنیم.» او در حالی که دست نوازش به سر یکی از دخترها میکشددخترک سرش را برمیگرداند و او را مامان رستگار صدا میزند. این بانو در بین دختران روشندل به مامان رستگار شهرت دارد.
نابیناها از همه جای شهر در این مراسم شرکت کردهاند. برای رفتوآمدشان هم مامان رستگار برایشان اتوبوس شرکت واحد هماهنگ کرده است. او میگوید: «دو شب اول با هزینه خودمان سرویس رفت و برگشت برای دخترها گرفتیم. اما بعد، از ارتباطاتی که در شهرداری داشتیم استفاده کردیم و دو اتوبوس برای مسیرهای دخترها بهطور صلواتی هماهنگ شد. در این زمینه حجتالاسلام دکتر حمید محمدی خیلی تأثیرگذار بود. او من را با افراد خیّر لینک میکند.»
برای روشندلان خروج از منزل آن هم در شرایط مطلوب و برای رفتن به روضه امام حسین(ع) موقعیتی است که به این راحتی فراهم نمیشود و این حرکت فرهنگی، تدبیر خوبی برای بهادادن به نابینایان است.
اکرم دهقانی فوق لیسانس ادبیات فارسی است. او سومین شبی است که در عزاداری بنت الرقیه شرکت کرده است. چهلساله است و نابینای مطلق. این معلم دبیرستان «مهندس عمرانی »حس خوبی دارد وقتی درک میکند در فضایی عزاداری میکند که روشندلان زیادی در جمع حضور دارند.
میگوید: «برای ما شرکت در مراسمهای روضه آن هم خارج از محدوده مسکونیمان کار راحتی نیست اما با سرویسی که برایمان در نظر گرفتهاند و وجود یک نفر همراه، شرایط برای حضورمان در روضه امام حسین(ع) فراهم شده است.»
حنانه صباحی سیوچهارساله است و مدرک لیسانس روانشناسی دارد. او از امام حسین(ع) کربلا میخواهد و شفای چشمهایش را. اولینبار است که در مراسمی دور از خانه شرکت کرده است. میگوید: «هنوز کرونا ریشهکن نشده اگر غذاها بستهبندی باشد، برگشتمان تا دیروقت طول نمیکشد و بهداشت هم رعایت میشود.»
فاطمه پروانه سیودوساله است و لیسانس فقه دارد. او بیستجزء از قرآن را حفظ است و در حال حفظ جزءهای دیگر است. او از امام حسین(ع) کربلا خواسته و عاقبت به خیری. فاطمه به همراه دوست کمبینایش به این مراسم میآید. دوستنش الهه گلمکانی او را در مسیر رفت و برگشت همراهی میکند.سفره شام پهن شده است. جنب و جوشی در جریان است. سرویسهای روشندلان سرکوچه منتظر ایستاده اند تا عزاداران را به منزلشان برسانند.
صندلیهای سفید پلاستیکی داخل حیاط چیده شده است. کودکان بین شش تا ده سال روی این صندلیها نشستهاند. مربی سعی میکند آنها را سرگرم و با آنها شعر تمرین کند. از آنها در قالب قصه سؤالاتی میکند بچهها هم با ذوق دست بلند میکنند و به سؤالها جواب میدهند. ماجرای داستان به عاشورا و امام حسین(ع) برمیگردد. مربی که یکی از طلبههای حوزه علمیه است میکوشد از زمان موجود بهره ببرد و به بچهها معارف حسینی را بیاموزد.
ما حتی به کسی نمیگوییم اما یکی برنج نذر میکند یکی لوبیا میآورد دیگری روغن و...
علاوهبر بچههایی که مادرانشان در جمع عزادارها حضور دارند بچههای محله هم هر کدام خبردار شدهاند به بنتالرقیه آمدهاند تا در این برنامه که ویژه آنهاست شرکت کنند. حسن به همراه دوستش در این برنامه حضور دارد. او میگوید داستانهای زیبایی از روز عاشورا و امام حسین(ع)در این 10 روز شنیده است که تا آن موقع از آن بیخبر بوده است.
خودشان هم نمیدانند چطور لوازم شام جور میشود. صدیقه رستگار مقدم و خانم نورانی که فرمانده قرارگاه جهادی بسیج طلاب است از شب اول با هزینه خودشان بساط شام نذری را جور کردهاند. رستگار مقدم در این باره میگوید: «برای پذیرایی هیچ شبی دنبال خیر نبودیم. پشتیبانمان خداست. واقعا نمیدانیم چطور هر شب شاممان به راه میشود. ما حتی به کسی نمیگوییم اما یکی برنج نذر میکند یکی لوبیا میآورد دیگری روغن و... یک وقت میبینیم شام آن شب جور شده.»
آنها تلاش میکنند سادگی در مراسم حفظ شود. با هر مواد غذایی که به دستشان میرسد طلبههای قرارگاه جهادی در حیاط بنت الرقیه(س) دیگ بار میگذارند و هر شب به 150نفر شام نذری میدهند. پخت و پز از عصر شروع میشود و خانمهای طلبه هر کدام گوشهای از کار را میگیرند. همسایهها هم در شستن ظروف و آشپزی کمک میکنند.